دهم تیرماه هزاروسیصدونود ودو

 
دهم تیرماه هزاروسیصدونود ودو
خبرگزاری ها خبر از وخیم تر شدن وضعیت نلسون ماندلا را طی چند روز اخیر منتشر نموده اند و این خبر خیلی ها را با ملیتهای مختلف متاثر نمود ماندلا یکی از بزرگترین رهبران مبارز با آپارتاید است او قریب به 27 سال از بهترین سالهای عمر خود را که همانا جوانی بوده است را در زندان آنهم اکثراً در سلولی مجرد گذراند. او سیاهپوستی انقلابی بود که در سال 1990 همانطور که جنگ سرد به پایان رسیده و متعاقب آن اتحادیه جماهیر شوروی فرو پاشیده از زندان آزاد شد و آنوقت بود که مردم جهان بیشتر واقف شدند که این مرد علی رغم تحمل مشقتهای فراوان لیکن از مواضع خود عدول نکرد، به مردم خود خیانت ننمود و منصرف از سالها حبس و تحمل اعمال شاقه با لحنی آشتی جویانه از زندان خارج گردید او هر گونه جفا صورت گرفته را بخشید و ظلمهای به خود را نادیده گرفت و زندانبانان خویش را نیز عفو نمود. او اولین رئیس جمهور سیاهپوست آفریقای جنوبی گردید و پس از چند سال در مصدر امور قرارگرفتن در اوج محبوبیت از قدرت کناره گیری نمود و در اوج قدرت نیز انتقامجویی ننمود.
از طرفی او می توانست ثروت هنگفتی برای خود دست و پا نماید زیرا از محل جوایز صلح بین الملل که به او اعطاء شده بود،وازاتومبیل های گران قیمت که از شرکتهای خودروسازی مطرح دنیا مانند بنز و فولکس واگن به او رسیده بود و یا مبالغ هنگفتی که از محل فروش لوازمات شخصی خود در دوران اسارت تحصیل شده بود می توانست به یکی از مردان ثروتمند تبدیل شود ولیکن او به هیچیک دلبستگی پیدا نکرد حتی مشهور است : تمامی حقوق سالیانه اش را در امور خیریه صرف نمود و قبل از بستری شدن در بیمارستان در منزلی که متعلق به خودش نبوده و از طرف کنگره ملی آفریقا در اختیارش گذاشته شده بود سکنی داشته است. همین مشی و مرام ، اورا نه تنها نزد مردم خود بلکه نزد تمامی آزادیخواهان و کسانی که به اصول انسانیت پایبندند محبوب ساخته است او مبارزی مهربان ، سخاوتمند ، تیزبین و با افق دید وسیع بود.
شاید قبل از اتمام این نوشته او دیگر در میان ما نباشد اما هر چه هست باید به این نماد مبارزه با نژادپرستی و ظلم و تبعیض بیش از بیش ادای احترام نمود زیرا به قول دیگری او امید را بر ترس ترجیح داد.وبر همه خوبیها پایبند بود.
حال بی مناسبت نیست این نوشته را با قسمتی از یکی از نامه های وی که در حال تحمل حبس(اول مارس 1971) به تحریر درآورد به پایان ببرم.شاید این برش از یک نامه گوشه ایی از شخصیت وی را نمایان نماید.
[من به عهد خود پایبند خواهم بود.هرگز،هرگز و تحت هیچ شرایطی سخن نامناسب دیگر بر زبان نخواهم آورد...مسئله دیگراین است که اکثریت مردان موفق به سوی شکلی از تواضع گرایش دارند. اما در زندگی این مردان لحظاتی فرا می رسد که به خود اجازه می دهند خودستا باشند، در مورد دستاوردهای منحصربفرد خود غلو کنند و به مردم عادی فخر بفروشند. درزبان انگلیسی برای خودستانی تعبیر شیرینی وجود دارد و آن چیزی نیست به جز « نوشتن شرح حال خود»...
نویسنده های شرح حال از ناکامی های دیگران بهره برده موفقیت های خود را به طرز قابل ستایشی بزرگ جلوه می دهند من تردید دارم که روزی بنشینم و سوابق خود را بنویسم و منتشر کنم. من نه دستاورد و موفقیتی داشته ام که درباره آن لاف بزنم و نه مهارت چنین لاف زدنی را دارم. هنوز هم شهامت انجام چنین کاری را ندارم. گاه فکر می کنم نظام خلقت قصد داشته است از طریق من به معنای واقعی نمونه ایی از یک انسان متوسط را به جهانیان معرفی کند هیچ چیز نمی تواند مرا بر آن دارد که در مورد خودم تبلیغ کنم. اگر فرصت نوشتن شرح حال خودم را داشتم اجازه چاپ آن را نمی دادم و چاپ چنین شرح حالی موکول به آرام گرفتن من در قبر می شد.شاید هم در چنان شرح حالی چیزهایی می نوشتم که با عهد من سنخیتی نداشت. انسان مرده هیچ نگرانی ندارد. روزی که حقیقیت و همه حقایق در مورد او برملا شود، چهره ای که در دوران سکوت از خود ساخته است از بین خواهد رفت و این کار ما نیست، موضوعی است که به آیندگان مربوط می شود.
من از جمله کسانی هستم که کمی اطلاعات سطحی در مورد انواع مسائل دارند. اما هیچ دانش عمیق و خودتجربی در مورد چیزی که باید در آن تخصص داشته باشم ندارم و آن تاریخ کشورم و مردم کشورم است.] (1)
 
پاورقی:
1- پندها و گفتارها نلسون ماندلا از انتشارات اطلاعات صفحه 45

URL : http://www.naserifar.com/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=19729